سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ارام امدم..ارام میروم...نگران مباش!!!

خداحافظ مردمان هفت صبح!سلام ده صبحی هااااا

اااااااااخی یادش بخیر...

هرروز مثل یه عادت همیشگی...

ساعت 6 صبح بیدار میشدم...

مانتومو تنم میکردمو

به سمت اشپزخونه میرفتمو

لقمه نون و پنیررمو میخوردمو

درجا کفشیو کاملا دزدکانه باز میکردم تا خواهر کوچولوم به خواب رفته از خواب بلندنشه...

واروم اروم در خونه رو باز میکردم

و منتظر سرویس مدرسم میبودم تا بیاد...

ووقتی میومد با بچه های بیحال سرویسمون سلام میکردم و میشستمو یا به رادیوجوانه ماشین گوش میدادم

یا خودمو به خواب میزدم ویا از پنجره ماشین به خیابون پاسداران و ادمهایه با نشاطش نگاه میکردم...

خانوم هایی که شاید چون مجبور بودند زود سر کار بروند ارایش نداشتند و یا اینکه شاید همینطور ساده و بی الایشو دنگ وفنگ سر کار میرفتند...

نمیدانم شاید هم وسایل ارایششان در کیف بزرگشان که به دوش میکشیدند بود!

هر چه بود از سادگیشان خوشم میاد...

و مردانی با کت و شلوار و اراسته که کیف سامسونت به دست میرفتند...

ویا کارگرانی که نمیخاستند شیفت صبح نانوایی هارا بی مشتری بگذارند را با لباس هایی رنگی و کثیف میدیم!

خلاصه تا به مدرسه برسم فکر میکردم ک این سادگی مردمان هفت صبحی چ زیباست!!!

واز ان مهم تر و زیباتر بی الایشی انهاست!!!

حالا که صبح ها میرسد وهفت صبح هارا در این تابستون گرم پشت سر میگذارم و 10 صبح را به چشمانم هدیه میدهم قدر میدانم!

قدر میدانم ان متانت ها وسادگیهاو ناشتایی هایه هفت صبحانه را!!!

دوستایه گلم ی سال گذشت!!!

امسال اخرین تابستونیه که میتونم بیام و بنویسم سال بعد واااای واااای کنکورهههه...

خوشحالم دوباره اومدم....بیب بیب هوراااااااااااااا

دوستایه 10 صبحیههههه من خوشحالم دوبارره میبنمتون سلام.

All These Places Have Their Moments


+ نوشته شده در شنبه 91/3/27 ساعت 5:8 عصر توسط عطا | نظر