سلام عطوا ! يا عطا !
نه ...سلام بغلدستي !
مي دونم که داري از غم دوري من مي سوزي ...ناراحت نباش !
ياد اون روز و کلاس انشا افتادم که خانوم لياقت خواهرم و الو رو بيرون کرد و بعدش هم ياد اون روزي که 3 تا امتحان زبان داديم ...