خوبه حالا شما فقط گربه ديدي! من ديشب هم توي راه رفت، هم راه برگشت، صحنههاي خاص همچين شبي رو ديدم(شما بخونيد صحنه هاي غيرمعمول و تاسف برانگيز براي اين شبها!) نيس شب دعا و راز و نياز و انسان شدنه (!) همه با هم سر جنگ داشتند!!! توي هر دو مسير در اتوبوس دعوا شد!!! (جالبه که من بقيه طول سال اصلاً نديده بودم اينجور دعواهايي رو...)