سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ارام امدم..ارام میروم...نگران مباش!!!

تمام شد!

هر آغازی یک پایانی هم داره...

چقدر زود رمضان امسال هم تموم شد!چقدر زود!

این عکسه کار خودمه.....

التماس دعا.....

...

 


+ نوشته شده در سه شنبه 89/6/16 ساعت 5:1 عصر توسط عطا | نظر


گربه سیاه زشت!

دیشب!...

در حالی که وسط حیاط مسجد نشسته بودم....

و دعای قشنگ جوشن کبیر رو میخوندم....

با صدای قشنگ حاج آقا خرسند....

فکر کنم فراز 30یا 31 بودیم....

سبحانک یا لا الله الا انت الغوث الغوث...

یهو همون طور که تو حال و هوای خودم بودم....

صدای جیغ یه خانوم رو از سه تا چهارتا خانوم کنار خودم حس کردم....

همین طور که در حال تجسس بودم ببینم برای چی جیغ زد....

خودمم شروع کردم به جیغ زدن!....

وای یه گربه از رو پام رد شد!...

گربه ی سیاه زشت!

 


+ نوشته شده در چهارشنبه 89/6/10 ساعت 1:31 عصر توسط عطا | نظر


یا علی....

همه رفتنت را احساس میکردند...

آن شب کوفه حال و هوای دیگری داشت...

همه دلشان گرفته بود...

بچه های کوفه همه ی شب را در انتظارت نشسته بودند...

علی جان!آقا جان!

آن شب همه رفتنت را احساس میکردند...

ماه جور دیگری شده بود...

پنهان در میان ابرها...

مرغابی ها هم احساس میکردند...

چه احساس غریبی...

حتی دستگیره ی در هم رفتنت را احساس میکرد...

میدانست دیگر کسی نیست تا حسنین را پدر باشد....

چه غریبانه...

ویرانه ها ویرانه تر شدند....

آقا جان دل هایمان سوخته...قلب هایمان شکسته.....روح هایمان پریشان...

بادلی سوخته....یا قلبی شکسته....با روحی پریشان....

رفتنت را به همه ی مسلمانان جهان تسلیت میگوییم.....

امیدواریم تا بتوانیم پیرو راهت باشیم........

شب های قدر مارو از دعای خیرتون فراموش نکنید...

یا علی...

.


+ نوشته شده در یکشنبه 89/6/7 ساعت 4:45 عصر توسط عطا | نظر